برخی احساس می‌کنند که سخن از اعتدال اسلامی این روزها ملال‌آور شده است البته تا حدی هم حق دارند؛ اکنون فکر امت و حالت بیداری اسلامی میانه است اما در دهه‌ی هفتاد و هشتاد و نود قرن گذشته چنین نبود زیرا دینداری در آن زمان به معنی تعمق و سخت‌گیری بود اما حالت میانه‌ای که امت به آن رسید نتیجه‌ی تلاش علمای بزرگی بود که اعتدال و آسان‌گیری اسلام را بیان کردند و یکی از این علمای بزرگ شیخ یوسف قرضاوی بود. 

اعتدال شیخ قرضاوی به دنبال تجربه‌ی سخت‌گیری نبود چنان که برای برخی پیش آمده است بلکه این خط فکری او بود که در تألیفاتش نیز کاملا هویدا است. این خطی است که با طبیعت و شخصیت او و شیوه‌ی آموزش او در الازهر و روش تربیت او در جماعت اخوان المسلمین هم‌خوانی دارد. 

به هر یک از کتاب‌هایش که مراجعه کنیم رنگ و بوی اعتدال دارد حتی در یک کتاب کاملا فقهی مانند فقه الزکاة می‌بینیم که وسطیت زکات در اسلام در آنجا کاملا هویدا است. وی در این کتاب زکات را با صدقه در ادیان کتابی و با مالیات در قوانین وضعی مقایسه می‌کند. نه حق ضعیف را به خاطر ضعف و ناتوانی او تباه می‌کند و نه به خاطر غنای ثروتمند به او ستم روا می‌دارد. شیخ قرضاوی بسیاری از کتاب‌های خود را به وسطیت اختصاص داده است از جمله کتاب "بیداری اسلامی بین انکار و افراط" که مدت‌ها پیش آن را نوشته است. عنوان کتاب نیز به میانه‌روی اشاره می‌کند. همچنین در کتاب‌های "بیداری اسلامی و مشکلات اعراب و مسلمانان" و "اولویت‌های حرکت اسلامی در مرحله‌ی آتی" و "بیداری اسلامی از رشد تا شکوفایی" و "گفتمان اسلامی در عصر جهانی شدن" از اعتدال سخن گفته است.

کتاب "سخنی در باب اعتدال" را اختصاصا در همین مورد تألیف کرده است و برای آن سی ویژگی قرار داده است و مرکز اعتدال در کویت آن را چاپ کرد. سپس شرح و تفصیل این ویژگی‌ها را در کتاب دیگری به نام "فقه وسطیت و نوگرایی در اسلام" آورده است و در آن وسطیت را تعریف و دلایلی برای آن کرده است و ویژگی‌ها و آثار آن را تشریح نموده است. وی اقوال علما و محدثین پیشین را در آن وارد کرده و به شبهات پاسخ داده است و سازوکار گسترش وسطیت را تدوین کرده است. این کتاب توسط مرکز اعتدال و نوگرایی قرضاوی در دوحه چاپ شده است. 

برای برخی دشوار است که به تلاش‌های قرضاوی در گسترش مفهوم اعتدال و خدمت به آن اعتراف کنند به ویره با حملات ناجوانمردانه‌ای که به ایشان می‌شود و او را متهم می‌کنند که عامل گسترش خشونت و تروریسم است و دیگر اتهام‌هایی که از آنها بری است. این حملات به خاطر آن است که شیخ همواره مدافع حقوق ملت‌های عرب در دستیابی به آزادی و عدالت و زندگی‌ آبرومندانه بوده است.  

وقتی به چند دهه پیشتر بازگردیم می‌بینیم شیخ آن وقت نیز با چنین حملاتی روبرو بوده است. آن هم زمانی که جوانان جماعت‌های تندرو به اتهام این که فتاوا را سیاسی کرده است و در راستای خشنودی حکام گام بر می‌دارد به او حمله می‌کردند. دهه‌ها گذشت و سرانجام اتهام‌شان را پس گرفتند و در بین مردم به حقیقت اعتراف کردند. این بار اقوالی از ایشان را نقل کردند که زمانی مردم را از خواندن آن برحذر می‌داشتند و پس از یک تجربه‌ی تلخ به این قناعت رسیدند که راه اعتدال راه صحیح فهم اسلام و خدمت به آن است و تنها روش دعوت اسلامی و اجرای احکام اسلام در زندگی مردم با همین روش ممکن است. 

بنابراین حملات امروز اگر چه عاملان آن مختلف هستند و حکام و مزدوران‌شان را شامل می‌شوند اما همانند گذشته از بین خواهد رفت. ممکن است چند روزی به جان و مال و حیثیت شیخ خدشه وارد کنند اما تفکر و کتاب‌های او همچنان به عنوان منبع اعتدال اسلامی باقی خواهند ماند.  

علما در زمان‌های مختلف مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند؛ زندانی و شکنجه شده‌اند و از سرزمین‌شان بیرون شده‌اند؛ اموال‌شان مصادره و کتاب‌هایشان به آتش کشیده شده است و برخی نیز در زندان و زیر شکنجه جان سپرده‌اند و گردن‌شان به زیر تیغ رفته است و حکام مزدور منتظر محاکمه‌ در زباله‌دان تاریخ هستند اما پرچم علما سرافراز و نام و یادشان جاویدان مانده است. شیخ قرضاوی همچنان خار چشم حکام مصر است؛ اگر واقعا در صدد جلوگیری از انتشار کتاب‌ها و محاصره‌ی افکار او هستند به حاشیه‌ی کتاب‌های اساتید دانشگاه‌ها و فهرست منابع آنها مراجعه کنند تا جایگاه شیخ قرضاوی و تأثیر او در تفکر اسلامی معاصر را دریابند.

ما در پایان دوره‌ی دبیرستان و آغاز دانشگاه همواره می‌شنیدیم که بسیاری کارها و رفتارها حرام است و تنها شماری از مشایخ با آن مخالفت می‌کردند از جمله شیخ قرضاوی؛ سپس رفته رفته دانستیم که شیخ در تحلیل این مسائل تنها نیست و شماری از علمای اسلام از قدیم و جدید با او همراه بوده‌اند. می‌گفتند: انواع عکس و تصویر اعم از فتوگراپی و ویدئو از گناهان کبیره است؛ هر نوع موسیقی حرام است و شرکت در پارلمان منافی توحید است؛ دموکراسی کفر است. به عنوان مثال عکس را در نظر بگیرید؛ بسیاری از مشایخ به شدت از آن فرار می‌کردند و مواضع سختی می‌گرفتند و در زمینه مطالب فراوانی می‌نوشتند. به تحریم آن فتوا می‌دادند و مردم را مشغول می‌کردند. این در حالی بود که شیخ آن را جایز می‌دانست و از مجلات تصویری و تلوزیون و ماهواره برای معرفی اسلام و دعوت اسلامی استفاده می‌کرد. زمان گذشت و همان مشایخ را دیدیم که گوشی‌های هوشمند و دوربین‌های پیشرفته در دست داشتند و از خود سلفی می‌گرفتند و عکس‌های خود را در حساب شخصی خود در فیسبوک و تویتر و یوتیوپ و اینستاگرام بارگزاری می‌کردند در حالی که تحریم‌های اول را از یاد برده بودند. 

اسلام دین اعتدال است و تا زمانی که اسلام باقی است اعتدال باقی خواهد ماند و دعوتگران و دین‌باوران از سختی‌های موجود راست‌قامت و استوار بیرون خواهند آمد.